به گزارش سینماپرس، میدانید یکی از اصول مهم رسانهای شناخت درست سلایق، نیازمندیها و توجه به شاخصههای بصری متناسب با ردههای سنی و سطح بینش و درک مخاطبین است. رسانهها و شبکههای خارجی به تعبیر کارشناسان رویه جامعهشناختی و روانشناسانه نسبت به پرداختها و نوع کنداکتوری که قائل میشوند، وجود دارد. آنها برای هر نمایش و پخششان برنامه مستقل و کارشناسی شدهای دارند مثلاً وقتی قرار است یک فیلم ترسناک یا دراماتیک را پخش کنند برایش کنداکتور، نوع پخش و لازمه تولید متناسب با وضعیت اجتماعشان، حد ظرفیت مخاطب و نوع مشخص اقشاری که بایستی آن را ببینند را نیز مدنظر قرار میدهند. حلقه مفقودهای که تاکنون نه تنها در رسانه ملی به دنبالش نبودهاند بلکه حتی دغدغهاش را هم نداشتهاند. مثلاً برنامهای مثل «کلاه قرمزی» را گروه کودک و نوجوان تولید میکند اما مفهومش فراتر از ذهن ساده و بیآلایش کودک ماست یا دیگر برنامههای ترکیبی، نمایشی و حتی آموزشی در کنداکتور زمانی قرار میگیرند که بازتاب مناسبی برای خانوادهها و جامعه نداشته و ندارند. چرا که در رسانهملی به نظاممندی ردههای سنی مخاطبین برنامهها و آثار نمایشی هیچ توجهی نشده است و کماکان هم این رویه ادامه دارد.
سیر جدید برنامهها و فیلمهای جدید مثل سریال "پدر" و طنزهای به دور از آموزههای فرهنگی و نقدهای سازنده اجتماعی در میان برنامههای ترکیبی و جنگهای تلویزیونی مثل "خندانندهشو" که تبلیغات منفی در میان مخاطبین داشته باعث شد تا به سراغ محمدعلی الستی استاد دانشگاه و جامعهشناس ارتباطات، عاطفه کیانینژاد آسیبشناس اجتماعی و منوچهر اکبرلو استاد دانشگاه و پژوهشگر رسانه برویم و این معضل رسانهای موجود در تلویزیون را بهتر واکاوی کنیم.
*الستی: رسانه ملی تقسیمبندی مخاطبین را جدی نمیگیرد
محمدعلی الستی که به عنوان کارشناس و جامعهشناس در برنامههای تلویزیونی خصوصاً «وقتشه» فعالیت دارد درباره عدم نظاممندی صداوسیما در تقسیمبندی مخاطبان، تصریح کرد: همیشه توصیهام به کسانی که برنامههای تلویزیونی را نقد میکنند این است در وهله اول به محدودیتهای تولیدکنندگان توجه داشته باشند. این را بدانید که تهیهکنندگان، کارگردانان و نویسندگان بسیار با سواد، با تجربه و هنرمندی داریم و برآمد ضعیف موجود شاید به بسته بودن و محدودیتی است که صداوسیما برایشان ایجاد کرده است. ما الان هر نقد و توصیهای داشته باشیم فایدهای ندارد، چون رسانهملی باید مشکل محدودیتهای ساختاری و خطوط قرمز مندرآوردی را حل و فصل کند.
رسانه ملی نمیخواهد تیغ تیز انتقادات متوجه آنها شود
وی با اشاره به اینکه مدیران رسانه ملی نمیخواهند تیغ تیز انتقادات متوجه آنها شود، تأکید کرد: مشکلات ساختاری صداوسیما نشأت گرفته از دیدی است که مدیران و مسئولین آن نسبت به رسالت صداوسیما دارند. اگر شما یک رسانهای داشته باشید که بخواهید ارگان یک حاکمیت سیاسی باشید نباید آنقدر سطحی و ساده عمل کنید. متأسفانه رسانه ملی نمیخواهد تیغ تیز انتقادات متوجه آنها شود. به همین خاطر است وقتی یک هنرمند برنامه تولید میکند آنقدر احساس نگرانی میکند و نمیتواند قدرت ریسک داشته باشد. چرا که آدمهایی که برنامههای صداوسیما را زیر ذرهبین قرار میدهند یا دید متعصبانه دارند و صاحبان تابوهای قدرتمند هستند و یا از طرفی به بهانه انتقاد از حاکمیت، رسانه ملی را زیر سوال میبرند. این عوامل باعث میشود تولیدکنندگان ما نتوانند دست به هیچ خلاقیت و ایدهپردازی بزنند.
در خارج از کشور به برنامهای بها میدهند که زبان گویای حقیقتها باشد
استاد دانشگاه و جامعهشناس ارتباطات با بیان اینکه پرداختهای واقعی و ریسکپذیری رسانهای به شبکههای خارجی رونق داده، تصریح کرد: اگر یک تهیهکننده نمیتواند خیلی از مشکلات مردم را بیان کند، چون به تشتت در جامعه و سیاهنمایی متهم میشود. همه این اتهامهایی که به تهیهکنندگان و عوامل فیلمسازی و برنامهسازی برمیگردد مربوط به مشکلات ساختاری میشود. چرا که مدیران ارشد صداوسیما یا نمیخواهند یا جرأت ساخت برنامههای خلاقانه را ندارند. هر برنامهای که جاندار باشد و توجه مردم را به خودش جلب کند حتماً مورد اعتراض و انتقاد برخی هم قرار میگیرد که انگار این حداقل نظرات به حداکثر توجهات میارزد. اما در کشورهای غربی میبینیم برنامهای توجه مخاطبین را بیشتر به خودش جلب میکند و یا به عواملش دستمزد و جایگاه بهتری قائل میشوند که بتواند بولندگوی اعتراضات مردمی و بیانگر حقیقتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باشد، ولی این توجه به جذب مخاطب در رسانه ملی وجود ندارد.
برای مخاطب ظرفیتسازی انجام ندادهایم
وی نظام معیار رسانه ملی را محافظهکاری دانست و تأکید کرد: در کنار انبوه متنوعی از مشکلات بر سر راه تولیدکنندگان اصل قضیه ما نظام شاخص رسانه ملی است که وجود خارجی ندارد. اگر هم وجود داشته باشد آن نظام معیار، مبنای محافظهکارانه دارد. البته در کنار این کمبود نظام شاخص و یا محافظهکاری صداوسیما، سلیقهها و برداشتهای مردم طی سالیان سال است که مورد دستکاری قرار گرفته و در نتیجه توقع و انتظار مردم از تلویزیون پایین آمده است. شما ببینید آنقدر ما برای مخاطب ظرفیتسازی انجام ندادهایم که وقتی یک فیلمی، شغل خاصی را نقد میکند سریعاً هجمه اعتراضی شکل میگیرد یا آن دست کارها متوقف میشوند و یا سطح انتقادها را کاهش میدهند. نمیگذارند رسانه ملی کار خودش را شفاف و صریح انجام دهد. مصداق بارز آن شوخیهایی است که آمریکاییها در فیلمهایشان نسبت به لهجه و گویش ایالتهای مختلف آمریکا انجام میدهند اما کسی اعتراض نمیکند. در ایران آنقدر حجم حساسیتهای قومیتی بالاست که تولیدکنندگان روی لبه تیغ حرکت میکنند.
ما عادت نداریم متناسب با ظرفیتسازیها حرکت کنیم
الستی در پایان خاطرنشان کرد: وقتی در غرب میخواهند به مسائل زناشویی بپردازند برای اینکه بدآموزی نشود، اعلام میکنند فقط بالای ۱۸ سال میتواند این برنامه را ببیند. اما در کشور ما عادت نداریم متناسب با این ظرفیتسازیها حرکت کنیم. از روی شیطنت و کنجکاوی غیرمعقولانه هم مخاطب این برنامه میشویم که اصلاً با رده سنیمان تناسبی ندارد. آنگاه برای کودک و یا نوجوان ما فسادآفرین و مخرب خواهد شد؛ بنابراین این شائبه متوجه مخاطب ماست که از یک فرهنگ رسانهای برخوردار نیست و رسانهها خصوصاً رسانه ملی هم اصل نظاممندی تقسیمبندی مخاطبین را جدی نمیگیرد.
*کیانینژاد: مخاطب از راهبریهای بدون کارشناسی تلویزیون، رنج میبرد
عاطفه کیانینژاد آسیبشناس اجتماعی با اشاره به اینکه مردم ما به برنامهها و سریالهای تلویزیونی خیلی بها میدهند تا جائیکه با قهرمانان آثارش همانندسازی میکنند به خبرنگار فرهنگی تسنیم، گفت: مخاطبین، تلویزیون را به عنوان یک رسانهملی تأثیرگذار منبع فراگیری برای تقلید و الگوبرداری رفتارها، کردارها و گفتارها، میشناسند. رسانه ملی آنقدر نفوذ دارد که خانوادهها زمان زیادی را پای تماشای برنامهها و فیلمهای تلویزیونی صرف میکنند. با قهرمانها و شخصیتهای اصلی فیلمها، همانندسازی میکنند و در نتیجه از رفتارهای بازیگران به عنوان الگوی تأثیرگذار بهره میبرند. حالا اگر در این راستا خیانتی هم اتفاق بیفتد ذهنیت منفی شکل میگیرد؛ متأسفانه در نوجوانان مستعد این ذهنیتها بیشتر قوام پیدا میکند.
سیما باید اعلام کند کدام ردههای سنی مخاطب این سریال، برنامه و یا فیلم هستند؟!
وی معتقد است سریالها و فیلمها قبل از پخش بایستی یک شناسنامهای به مخاطبین ارائه دهند تا جامعه برای تماشای آن زمان تصمیمگیری داشته باشد، تأکید کرد: رواشناسان معتقدند افراد زیر ۱۲ سال نباید فیلم ببینند و باید از محصولات انیمیشن و یا کارتن استفاده کنند. چرا که محتوای فیلمهای بزرگسالان بر روی خودپندارهایشان تأثیر میگذارد و جبرانپذیر نیست. اولاً سیما باید اعلام کند و نظاممندی مشخصی داشته باشد که کدام ردههای سنی مخاطب این سریال، برنامه و یا فیلم هستند؟! ثانیاً چه خوب است تولیدکنندگان برنامه و یا سریال و فیلمی قبل از پخش یک شناسنامه و مشخصهای از اثر خودشان به جامعه ارائه دهند تا مخاطبان زمان مناسب و تأمل لازم را برای تصمیمگیری تماشای آن برنامه و فیلم داشته باشند.
تنها به سیاهنمایی اکتفا کردن و عدم توجه به طبیعت زندگی، حتماً تأثیرات منفی به دنبال دارد
این آسیبشناس اجتماعی با بیان اینکه فیلمهای راهحل برون رفت از مشکلات را به مخاطبین نمیدهند و فقط بینندهها را با چالشها روبرو میکنند، تصریح کرد: شخصیتهای اصلی سریالها یا قهرمانان داستانهای ما همواره با چالشهایی همراه میشوند. یک مواقعی با تقدیر الهی، شانس و یا تدبیر و تأمل، مشکلات حل و فصل میشود اما گاهی اوقات فقط بدبختیها را نشان میدهیم و راهحلهای و واسط های پیشروی فرد برای برونرفت از مشکلات به مخاطب معرفی نمیشود. تولیدکنندگان و فیلمسازان ما باید برای قهرمانانشان یک نوع مدیریت بحران را طراحی کنند تا به وسیله آنها این سبکها و روشها منتقل شود. ولی تنها به سیاهنمایی اکتفا کردن و عدم توجه به طبیعت زندگی، حتماً تأثیرات منفی به دنبال دارد. وقتی این نوع گرایشها در فیلمسازی و برنامهسازی تلویزیونی پررنگ میشود مخاطب از پیدا کردن راهحلها عاجز میماند؛ در نتیجه اینجاست که بارها میگویم مخاطب از راهبریهای بدون کارشناسی تلویزیون، رنج میبرد.
خانوادهها نباید اجازه بدهند کودکانشان مداوم مخاطب تلویزیون باشند
وی در ادامه اضافه کرد: خانوادهها امروز بیش از هر زمان دیگری وظیفه دارند فرزندانشان را برای استفاده از رسانهها مدیریت کنند. اشراف آنها در مواجهه اتفاقات رسانهای لازم است؛ مثلا بدانند فلان فیلم مناسب با روحیات و ردهسنی فرزندشان است یا خیر؟! بکوشندکودک و نوجوانشان بیشتر بر روی تفریحات متنوع دیگری غیر از تماشای تلویزیون متمرکز شوند. چرا که وقتی برنامهای برای اوقات فراغت فرزندانمان نداریم خواه ناخواه به تلویزیون روی میآورند و گاهی آثار منفی و مخربی به دنبال دارد. خانوادهها نباید اجازه بدهند کودکانشان مداوم مخاطب تلویزیون باشند اما برای نوجوانانشان حتماً تفریح سالم، ورزش و ارتباط سالم با دوستانشان را تعریف کنند تا کمتر صدمه سایبری به بدنه خانوادهها وارد شود.
عاطفینژاد در پایان با اشاره به اینکه رسانه ملی باید به سمت گسترش برنامههای آموزشی برود، خاطرنشان کرد: تلویزیون میتواند برای جذب اصولی مخاطب بر پشتوانهسازی آموزشی تأکید کند و برنامههای سرگرمکنندهاش را تحت نظرات علمی و پژوهشی کارشناسان و جامعهشناسان به مرحله تولید برساند. در بحث فیلمسازی هم برای جامعه راه حل هم داشته باشد نه اینکه تنها به تصویرسازی مشکلات و معضلات بسنده کند.
*اکبرلو: تلویزیون گوشی برای شنیدن عواقب توجه به مخاطب ندارد
منوچهر اکبرلو استاد دانشگاه و پژوهشگر رسانه با اشاره به اینکه بسیاری از سوء تفاهمات، توقیفها و اعتراضات با تعیین گروه سنی حل خواهد شد به خبرنگار فرهنگی تسنیم، گفت: در هر رسانه ساخت برنامه یا اثر نمایشی باید مشخص شود که آن برنامه را تولیدکننده برای چه مخاطبی میسازد. چرا که از جمله ویژگیهای مخاطب، گروه سنی اوست. بسیاری از سوء تفاهمات، توقیفها و اعتراضات در زمینه بسیاری از برنامهها با تعیین گروه سنی، حل خواهد شد. اما مدیران گروهها بارها نشان دادهاند که با این ویژگی مهم رسانه بیگانهاند. بنابراین همهچیز در اختیار تهیهکننده، مجری یا کارگردان خواهد بود. آنها نیز در بسیاری از موارد نشان دادهاند برایشان بازخورد منفی مخاطب اهمیتی ندارد. تا زمانیکه مدیران و کلیت تلویزیون این ضرورت را درک نکرده باشد این وضعیت ادامه خواهد داشت.
مدیران به جای تصحیح مسیر به تکذیب یا توجیه و یا قطع برنامه اقدام میکنند
وی اعتقاد دارد مدیران به نظرسنجی داخلی اکتفا میکنند و اصلاً برایشان کیفیت یا بازخورد مردم اهمیتی ندارد، تأکید کرد: جالب است بدانید در کشورهای دیگر که مسئله فرهنگ و فرهنگسازی در عمل و نه در شعار اهمیت دارد همواره پیگیر بازخوردهای مثبت و مخصوصاً منفی در خارج رسانه هستند. در حال حاضر تعیین بازخوردها در تلویزیون فقط براساس مراکز نظرسنجی داخلی که همه سریالها را ۹۸ درصد موفق اعلام میکند طبیعی است که در این سیستم مدیران برایشان کیفیت یا بازخورد مردم اهمیتی نخواهد داشت. مگر در مواردی که در فضای مجازی بازتاب منفی زیادی پیدا کند که در آن صورت هم به جای تصحیح مسیر به تکذیب یا توجیه و یا قطع برنامه اقدام میکنند. البته پس از مدتی با کاهش انتقادات دوباره پخش برنامه آغاز میشود. این رویهای است که متأسفانه سالهاست در تلویزیون ما جریان دارد و آثار منفی آن به فرهنگ جامعه تشدید پیدا کرده است؛ گویی که گوشی برای شنیدن هشدار وجود ندارد.
سازندگان «پدر» و «خندانندهشو» دچار خودسانسوری شدهاند
اکبرلو درباره سریال "پدر" و "خندانندهشو"، اذعان کرد: مشکل سریال «پدر» و برنامه «خندانندهشو» چنین است که فیلمنامهنویسان و کارگردان دچار خودسانسوی شدید شدهاند. یعنی تنها ملاکشان گرفتن تأییدیه از مدیران است. شک ندارم که نویسنده و کارگردان این سریال آنقدر کمدانش نیست که متوجه این نوع برخورد با ارزشهای مذهبی نباشد اما برایش مهم تصویب و تولید فیلم است. درباره «خندانندهشو» نیز سازندگان این برنامه و نیز کارشناسان دانشی برای شناخت انواع طنز و تأثیرات مثبت و نفی آن ندارند.
برایشان مهم نیست لودگی باشد و یا پرداختن به موضوعات تابو...!
وی در پایان خاطرنشان کرد: جالب است بدانید سازندگان و کارشناسان برنامه «خندانندهشو» ختی تفاوت ساده تکگویی نمایشی را با استندآپ کمدی نمیدانند. به این ترتیب است که اجراکنندگان به دلیل هدایت غلط میکوشند از همه ابزار برای خنداندن استفاده کنند. برایشان مهم نیست لودگی باشد و یا پرداختن به موضوعات تابو بدون توجه به تماشای گروههای سنی مختلف برنامه؛ این چنین است روزگار برنامه طنز تلویزیونی که به جای استفاده از فرصت آموزش و پرورش بهترینهای اخلاق اسلامی- ایرانی و جلوگیری از ناهنجاریهای اجتماعی و معضلات فرهنگی، فقط صرف خندیدن هر نوع متن و کلیشهای را نمایش میدهند.
*تسنیم
ارسال نظر